رودهایی که می‌خشکند

رودهایی که می‌خشکند

  بیشتر از یک هفته می‌شد که از خانه بیرون نرفته‌‌بودم. قرار بود بعد از چند ماه دوباره همدیگر را ببینیم زهرا تازه از تهران برگشته بود. سام هم چند روز دیگر دوباره به تهران برمی‌گشت. قرارمان در آتلیه‌ی سحر